در جاده بی کسی قدم میزدم
غروب غم انگیز خورشید و نم نم بارون باز منو یاد تو انداخت
یاد چهره ی صمیمیت که دیگه خیلی وقت بود از ذهنم پاک شده بود
اما خاطره هات هنوز قلبمو می لرزونه.......
لبخندت هنوزم میتونه زندگیمو نابود کنه........
اما امروز واسه اه و حسرت نیومدم
اومدم عهدم رو با عشقت محکم تر کنم ....
تا نتوانی بگی که عاشق نبودم
مطمئن باش که عشقت رو به زبان نخواهم اورد
با این که میدونم تو رو نخواهم داشت....
عشق تو برایم مروارید صدفیست
که هیچوقت توان دست یافتن به ان را ندارم........
امروز با قطره های اشکی که بر روی این صفحه جاری شده
به خودم ثابت کردم که هنوز هم عاشقم.......
عاشق تو...............
چهارمین سالگرد عشقم مبارک......
مبارک عشقم.....
نظرات شما عزیزان:
|